جدول جو
جدول جو

معنی گواه خواه - جستجوی لغت در جدول جو

گواه خواه
(چَکْ کُ خوَا / خا رَ / رِ)
آنکه چیزی یا کسی را به عنوان شاهد طلبد. و رجوع به گواه خواستن و گواه خواهی شود
لغت نامه دهخدا
گواه خواه
کسی که شخصی دیگر یا شیئی را بشهادت طلبد
تصویری از گواه خواه
تصویر گواه خواه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
هر جانوری که انرژی مورد نیاز خود را با مصرف گیاهان به دست آورد، خورندۀ گیاه، علف خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روان خواه
تصویر روان خواه
گدای دوره گرد، گدا
فرهنگ فارسی عمید
(حَ سَ)
رجوع به گیاه خوار شود
لغت نامه دهخدا
(دَ مُ دَ / دِ)
گدایان دریوزه را گویند. (لغت فرس اسدی). اهل دریوزه. گدا. گدایی کننده. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بمعنی ترکیبی خواهنده و بهر طرف روان است از روان بمعنی رونده. (فرهنگ نظام). گدای دوره گرد:
پدر گفت یکی روان خواه بود
به کویی فروشد چنان کم شنود
همی دربدر خشک نان بازجست
مر او را همان پیشه بود از نخست.
ابوشکور (از لغت فرس).
در آن کوی پیری روان خواه بود
که دستش ز هر کام کوتاه بود.
آغاجی بخارایی.
گر لطف خدا رسد شود شاه
آنکو پدرش بود روان خواه.
لطیفی
لغت نامه دهخدا
(گُ خوا / خا)
عمل گواه خواه. استشهاد. رجوع به گواه خواه و گواه خواستن شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا مَ خوا / خا)
راضی و ناراضی، البته. یقیناً. بلاشک، بهر جهت. (ناظم الاطباء) ، خواه ناخواه
لغت نامه دهخدا
(اَ قا)
طالب و خواستار بوس:
زلفش ره بوسه خواه میرفت
مژگانش خدا دهاد می گفت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گواه خواهی
تصویر گواه خواهی
بشهادت خواستن شهادت طلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روان خواه
تصویر روان خواه
گدائی کردن، اهل در یوزگی
فرهنگ لغت هوشیار
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی
فرهنگ لغت هوشیار
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
عاشبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
Vegetarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
végétarien
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
ベジタリアンの , 菜食主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
سبزی خور , سبزی خور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
নিরামিষভোজী , নিরামিষভোজী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
มังสวิรัติ , มังสวิรัติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
mlo wa mboga, mlaji wa mboga tu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vejetaryen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
צמחוני , צִמְחוֹנִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
素食的 , 素食者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
채식주의자 , 채식주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetarian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
शाकाहारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariër
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
вегетаріанський , вегетаріанець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
вегетарианский , вегетарианец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
wegetariański, wegetarianin
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetarisch, Vegetarier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی